آن که با دست کوتاه ببخشد او را با دست دراز ببخشند [ مى‏گویم : معنى آن این است که آنچه آدمى از مال خود در راه نیکى و نیکوکارى بخشد ، هرچند اندک بود خدا پاداش آن را بزرگ و بسیار دهد ، و دو دست در اینجا دو نعمت است و امام میان نعمت بنده و نعمت پروردگار فرق گذارد ، نعمت بنده را دست کوتاه و نعمت خدا را دست دراز نام نهاد ، چه نعمتهایى خدا همواره از نعمتهاى آفریدگان فراوانتر است و افزون چرا که نعمتهاى خدا اصل نعمتهاست و هر نعمتى را بازگشت به نعمت خداست و برون آمدن آن از آنجاست . ] [نهج البلاغه]
د یپرس
 خسته ودلتنکتر ازشب غریب و پیرتر از تک درختی تنها صدای زوزه گرک این باد بی پروا .............. یکی ترانه قلبم را می شنود از دور دلم گرفته دلم تنهاست دلم غریب ودر بهانه است به خیانت دوستی که مرا در عذابی قرارداده که با او چه کنم اگر زودتر سراغ این تنهایی هایم نیائی خودرا با بوی یاس ها سر گرم می کنم وتمام خاطرات را به فراموشی می سپارم و ......................

کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط هوشنگ سلیمی 87/8/8:: 9:42 صبح     |     () نظر
چشمش باو افتاد دلش لرزید به رفتن ادامه داد به ناگهان بر گشت او نبود عینکش را با انگشت به چشم نزدیک تر کرد چند قدم جلوتر رفت ودر میان جمعیت ناپدید شده بود وچند لحظه مکث کرد و به رفتن ادامه داد وزیر لب زمزمه میکرد دشمن نکرد انچه تو کردی به دوستی بیگانه هم نکرد ای اشنا برو

کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط هوشنگ سلیمی 87/8/7:: 4:25 عصر     |     () نظر