خدایا به تو پناه مى‏برم که برونم در دیده‏ها نیکو نماید و درونم در آنچه از تو نهان مى‏دارم به زشتى گراید ، پس خود را نزد مردم بیارایم به ریا و خودنمایى که تو بهتر از من بدان دانایى ، پس ظاهر نکویم را براى مردمان آشکار دارم و بدى کردارم را نزد تو آرم تا خود را به بندگان تو نزدیک گردانم ، و از خوشنودى تو به کنار مانم . [نهج البلاغه]
د یپرس

گفته بودم که شقایق زیبا ست!

ونگفتم که چه تنهاست!

دلم آزرده این تنهایست!

و نسیمی که همین نزدیکی است!

به پیامی زبهاردل خونین مرا می خواند !

گرمی جان مرا می گیرد !

سوزه سرمای خزان شب یلدای !

حسرت روشنی صبحی خوش !

همه در وسعت تنهایی من می نشینند!

چه کسی این همه تنهایی را بانگاهش می کشاند به سحرى!


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط هوشنگ سلیمی 90/7/20:: 8:27 صبح     |     () نظر