ادم وقتی یا د روز های کودکی خود ش می افتاد که چه
کارهائی کرده در بعضی مواقع خنده اش می گیرد و یا برعکس یادم وقتی کوچک بودیم
ومادرمان حوصله نداشت یک کاغد ویک قلم بهمان میداد می گفت بشین نقاشی کن ما هم
فوری گول می خوردیم و مشغول نقاشی می شدیم .اولین کاری که می کردیم دایره ای می
کشیدیم که دارای دوچشم مهربان ودوابرو و
یک دهن خیلی بزرگ و پراز خنده روی کاغذ می کشیدیم بزرکتر که شدیم متوجه شدم که ادم های دنیای
واقعی چشم و دهانشان با انچه در نقاشی می کشیدیم خیلی فرق دارند برایتان اتفاق
افتاده ویا متوجه شده اید اکثرا نه چشمشون مهربانه و نه دهنشون خندونه وقتی توی
زندگی اشتباهی رخ می دهد چنان بهت خیره می شن وچشماشون پراز سرزنش می کنن وانقدر
توی چشات نگاه می کنن تا از خجالت سرت رو پائین بندازی ویا اگر در زندگی خودت
موفقعیت کسب کردی ویا داری کسب میکنی باز هم از سر تا پات را نگاه می کنن بعد یه
پشت چشم نازک می کنن و اونقدر این نگاه تند و زخم الوده که به سختی می شه جلوی شکستن بغض توی گلوت را
بگیری .
تمام مردم باید
بدانند هم محبت رو میشه با چشمها شون نشون داد هم خشم را ..........
یعینی یک روز
اتفاق خواهد افتاد که ادم های واقعی این دنیا را با لب و دهن خندون و مهربان نقاشی
کرد ؟ مگر می شود اشک کسی را در اورد وبعد به راحتی خندید . حالا یک نگاهی دور
وبرت کن ببین تا حالا شده چشم ودهنت دل
کسی را شکسته باشه؟ ببین وقتی به چشمای کسی نگاه می کنی خنده روی لباش می یاد یا
برای این که چشماش توی چشمات نیفته سرش را پائین می اندازه؟
کلمات کلیدی: