این روزها وقتی روز نامه های پایتخت را مطالعه می کنی به خصوص صحفه حوادث اتفاقات عجیب و غریب مشاهده می کنی که وحشت بر تن ادمی می انداز نمی دانم این ها از کدام سرزمین وملیتتی هستند که اینقدر بی رحمانه به جان و ناموس مردم تعرض می کنند و زندگی انها را به تباهی می کشند خیلی راحت دست به سرقت و قتل و غیره و...... می زنند. آیا انها بوئی از انسانیت نبرده اند که چنین می کنند باید دید نقطعه ضعف از کجاست که این چنین دست به قتل و غارت مردم می زنند این نیرنگ ها وترفند هارا از کجا یاد می گیرند ؟ کدام نقطه از از قانون را مورد ضعف قرار داده اند که هچیگونه ترس و واهمه ندارند یادم است خاطرات یکی از قاضی ها را مطالعه می کردم که در ان کتاب آمد بود پسرکی بود که مرتب تخم مرغ دزدی می کرد وهرگاه اورا می گرفتنند خیلی سریع از زندان ازاد می شد هرچه مردم باو می گفتند که چنین کاری نکن گوش به حرف کسی نمی داد وکار خودش را ادامه می داد می گفت هروقت کاری بکنم زود ازاد میشوم تااینکه بر حسب اتفاق حکمی بمن دادند که باید به شهر....... بروم در اولین فرصت پرونده ها را مورد رسیدگی قراردادم و بر حسب اتفاق چشمم به پرونده پسرک افتاد که بارها دست به سرقت و دزدی زده ولی هیچوقت به زندان نرفته است فوری اورا خواستم واورا به زندان انداختم پسرک هرچه التماس کرد فایده ای نداشت باو گفتم به شرطی ترا ازاد می کنم که شرایط مرا به پذیری تورا ازاد میکنم
پسرک قبول کرد .
گفتم 10 عدد تخم مرغ را داخل اب جوش می اندازم اگر آنهارا از درون اب بیرون بیاوری تورا ازاد میکنم در غیر اینصورت باید در زندان بمانی.
پسرگ التماس کرد ومن قبول نکردم مجبور شدم تخیف دادم وانرا به نصف رساندم ومجددا شرط خودم را برایش باز گو کردم .
پسرک قبول کرد که تخم مرغ ها را از درون ظرف بیرون بیاورد . روز موعود فرا رسید وظرفی از اب جوش وتخم مرغ دورن ان انداختم وپسرک اماده جهت بیرون اوردن تخم مرغ شد آب به اندازه ای جوش بود که وقتی اولین تخم مرغ را بیرون آورد تمام دستش سوخت پسرک در حالیکه ناله وفریاد والتماس می کرد که بخشیده شود به سه تخم مرغ راضی شدم وپسرک هردودو دستش سوخت و اورا بخشیدم بطوریکه پسرک قسم خورد که دیگر دست به دزدی نزد پیش خودش گفت فکر همه جارا کرده بودم ولی فکر اینجا را نکردم بودم حالا اگرقوانین خیلی سخت ومحکم باشد این چنین افراد به خودشان اجازه نمی دهند که به مال وناموس مردم هتک حرمت کنند
کلمات کلیدی: