دوستی که به یقین او را صالح دانسته ای، مبادا که بدگمانی، [نظر] تو را نسبت به او تباه سازد . [امام علی علیه السلام]
د یپرس

آنکه مست آمد و دستی به دل مازد ورفت

دور این خانه ندانم به چه سودا زد ورفت

خواست تنهایی مارا به رخ ما بکشد

تنه ای بر در این خانه ی تنها زد و رفت

دل تنگش سره گل چیدن از این باغ نداشت

قدمی چند به آهنگ تما شا زد و رفت

کنج تنهایی ما را به خیالی خوش کرد

خواب خورشید به چشم شب یلدا زد و رفت

خرمن سوخته ی ما به چه کارش آمد

که چو برق آمد و آتش به دل ما زد ورفت

 


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط هوشنگ سلیمی 90/3/17:: 9:27 صبح     |     () نظر