خدا بر عهده نادانان ننهاد که دانش آموزند تا بر عهده دانایان نهاد که بدانان بیاموزند . [نهج البلاغه]
د یپرس

سرم راروی شانه پنجره می گذارم و گریستن آسمان را می نگرم .

بی پروا می گریی عشق .

دانه اشگ بر روی گونه های شیشه می لغزد و خاطرات به روی گونه های من

دانه های اشک برروی گونه های شیشه می لغزد و خاطرات به روی گونه های من . پنجره های روبه رو بسته اند. این روزها دیگر کسی به دیدار باران نمی آید دیگر کسی عاشق نمی شود .در کوچه های خلوت تنهایی مان نه رهگذری می خواند و نه درویشی و انگار هیچ شاعری

در لحظه های تولد عشق نمی گرید.


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط هوشنگ سلیمی 90/8/30:: 2:13 عصر     |     () نظر