چند وقت پیش یکی از دوستان قدیمی که مدت ها بود ندیده بودم به سراغم امد وگفت تو که سرت توی کتابه می توانی مرا راهنمائی کنی ؟ گفتمش تا چه باشد . میگفت تصیمم گرفتم ازدواج کنم طرف از کلاس بالا است ولی قبل از اینکه به خواستگاری بروم می خواهم ببینم چیزی قبل از ازدواج هست که برایم بگوئی . گفتم ولا من چیزی نمی دانم باید بروی پیش انهائی که از این در دکانها دارند . گفت پس توکه این همه داستانهای اجتماعی وزندگی می نویسی ومن خواندم نمی توانی مرا راهنمائی کنی .گفتمش چرا ولی هیچ زنی با این اخلاقی که تو داری حاضر به زندگی با تو نیست تو اگر اخلاقت خوب بود سراغ من نمی امدی .دوستم گفت حرفت را زدی . گفتم آخه زندگی چیزی نیست که من در دو کلمه برایت بگویم . گفت تو برایم بگو قول می دهم همه آنها را رعایت کنم وهم چنین یاداشت های تورا مطالعه کنم . گفتم بریم در پارک بنشنیم تا برایت بگویم در ضمن کاغد وقلم هم تهیه کن که بعضی نکات که لازم داری یادداشت کنی . قدم زنان به طرف پارک رفتیم واز نحو آشنائی خودش با نامزدش می گفت وحالا می خواهم در مقابل او کم نیاورم مسا ئلی هست که باید برایم بگوئی به پارک رسیدیم ودر گوشه ای از پارک روی صندلی نشستیم ومن شروع کردم نکاتی را برایش تعریف کردن وگفتمش اگر می خواهی که عشقت را برای همیشه داشته باشی سعی کن این مطا لب را یاد داشت کنی . اول باید وفادار ومهربان باشی کاری کنی که هیچکاه موجب پریشانی طرف مقابل نشوی دوم توجه کردن باو اهمیت بدهی حتی کوچکترین حرکتی که در خانه انجام می دهد سوم خیر خواه وبخشنده باشی یعنی اینکه در زنگی باید تنوع داشته باشی وتا انجائیکه می توانی گذشت داشته باشی
چهارم باید صبور باشی سعی کنی عصبانیت به خودت راه ندهید ومسانل را تجزیه وتحلیل کن وبا حوصله به پایان برسان پنجم صادق باشی که حرف اول می زنه وهیچ چیزی مثل داشتن صداقت نیست وهمیشه راست گوئی را بیشه کن. ششم شوخ طبع باش زندگی بدون استرس وبذله گوئی در زندگی بیشه کن که خیلی مهمه. انعطاف پذیر باش در زندگی انسان دوچار تغیرات فراوان میشود حوصله داشته باش هفتم سخاوتمند هدیه دادن در زندگی خیلی مهمه گل و شکلات وکارت وهدایای عشق را محکم می کنه همیشه در دسرس باشی یعنی اینکه برای صبحت کردن در کنار یکدیگر ودر اطراف شهر به گردش رفتند ودر نهایت عشق شما ماهیت حقیقی دارد وحتما نباید بر اسب سفید از ابرها پائین بیاید عشق وعلاقه با صرف وقت وانرژی بوجود می اید اینها نکاتی بود که باید رعایت کنی وهمانطور که برایت توضیح دادم وعشق محکمی خواهی داشت . دوستم نگاهی به من کرد وگفت اینها که تو گفتی من هیچ کدام ندارم .زمان می برد تا بتوانم خودم را به این مسائل برسانم واقعا توی زندگی باید اینها را داشته باشم . گفتم پس چی می خواهی با زور گوئی وتند خوئی زنکی کنی معلومه که پس از مدتی کارتان به طلاق خواهد کشید سعی کن اول خودت را بسازی بعد وارد زنگی دیگران شوی .دوستم به آرامی بلند شد ودر حالیکه خیلی ناراحت بود از من خدا حافظی کرد وقبل از رفتن گفت پس من کجا زندگی می کردم که اصلا هیچ چیزی از مسائل زناشوئی نمیدانم .
کلمات کلیدی: