سزاوارتر مردم به بخشودن ، تواناترشان است به کیفر نمودن . [نهج البلاغه]
د یپرس

این مناظر مرا یاد خاطرات گذشته می اندازد

تو منو با کوهی از خاطرات تنها گذاشتی

  رسم ورسوم وقول عاشقانه را شکستی       

خاطرات به قلبم زخم می زند ودور می شوند

هرجا که می رنند تورا پیدا می کند

به خاطر وفاداری شکست

رویای دورغین فرومی ریزد

تمام ستم ها ومحبت ها را

هنوزباین دل افتخار می کنم

http://www.iranmania.com/cards/cardimages/actual/paint12.jpg

 که به تو وفا دار است

دل شکستن در ذات ما نیست

رو برگردان صورت در ذات مانیست

در کجای راه از همراهی با من باز ماندی

این سفر چگونه باید طی شود که تو جا زدی

دیوانه از مامی پرسه از شب چقدر مانده

در دوره فراموشی اند خاطرات چه چیزی باقی مانده

ا گر پروانه شمع را ترک کند به کجا می ره

من ترا فریب ندادم چرا این فکر راکردی

توعهدی که با من بستی شکستی

این چنان شعله ای از امید روشن کردی ورفتی

که تمام عمر در شعله های اون می سوزم

دوری پایان دوستی نیست

در عشق جائی برای شک نیست

جائی که عشق است فقط عشق است

احساسه که انسانها را به هم پیوند می دهد

وعشق را زنده نگه می دارد

خاطراتم سر شار از بی قراری است

 

کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط هوشنگ سلیمی 88/2/2:: 12:42 عصر     |     () نظر