گریه را به مستی بهانه کردم
شکوه ها زدست زمانه کردم
رازدل همان به نهفته ماند
گفتنش چون نتوان نگفته ماند
باغبان چه گویم با ما چه کرد
کینه های دیرینه بر ملا کرد
دست ما زدامان گل جدا کرد
تا به شاخه گل یک دم اشیانه کردم
نوشته شده توسط
هوشنگ سلیمی
88/3/3:: 10:21 صبح
|
() نظر