خسته ودلتنکتر ازشب غریب و پیرتر از تک درختی تنها صدای زوزه گرک این باد بی پروا .............. یکی ترانه قلبم را می شنود از دور دلم گرفته دلم تنهاست دلم غریب ودر بهانه است به خیانت دوستی که مرا در عذابی قرارداده که با او چه کنم اگر زودتر سراغ این تنهایی هایم نیائی خودرا با بوی یاس ها سر گرم می کنم وتمام خاطرات را به فراموشی می سپارم و ......................
نوشته شده توسط
هوشنگ سلیمی
87/8/8:: 9:42 صبح
|
() نظر