آفت دانشمندان، حبّ ریاست است [امام علی علیه السلام]
د یپرس

هر روز برای ورزش به
باغ های اطراف می روم تا از هوای تازه برای سلامتی استفاده کنم وهرروز دو پیرمرد
را می بینم که بر روی سکوی سیمانی نشسته اند وباهم صحبت میکنند از چروک های روی صورتشان می شد سن
زیادشون را حد س زد . وهمیشه لبخند بر روی چهره آنها بود تا یک روز بر سر کنجکاوی
کنارشون نشستم وکلی با هم حرف زدیم بعدا معلوم شد که از جوانی با هم دوست بودند
ازدوران دبیرستان ودانشگاه وتا به حال توانستیم این دوستی را تا کنون بر قرار کنیم
. یکی از پیرمرد ها گفت در عالم دوستی ورفاقت چند بخش است که باید شناخت . بی
اعتمادی تلخترین . جدایی سوزنا کترین. صداقت گرانترین . دورغ بدترین .کینه کم
ارزشترین . وگذشت شیرترین لحظه های یک رابطه دوستانه است . پیرمرد دیگری در حالیکه
آه سردی می کشید گفت قد یم مثل حالا نبود اگر کسی دست رفاقت به کسی میداد انکار
پای صد تا برگ قولنامه را امضا کرده نه مثل حالا که همه به فکر پول ومال دنیای یه
عمر از همه چیز میکذرن تا مالی جمع کنن دست آخر هم فقیر از دنیا می رن

 



 

حرفی برای
گفتن نداشتم از آنها خدا حافظی کردم در بین راه افسوس می خوردم که چرا مرد مان
همانند گذشته نیستند.


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط هوشنگ سلیمی 88/5/11:: 12:58 عصر     |     () نظر