روزی مردی
از بزرگان قوم یهود پرسید .
چرا
خداوند یک سنگ خارا را برای صحبت با موسی انتخاب کرد ؟
ان مرد
گفت .
اگر
خداوند یک درخت زیتون ویا یک درخت توت را انتخاب می کرد شما الان همان سوال را می
پرسیدید اما این سوال شما بدون پاسخ نمی ماند.
برای این خداوند یک
سنک کوچک وبی مقدار خارا را انتخاب کرد تا نشان دهد که هیچ جائی در این جهان نیست
که او حضور نداشته باشد.
کلمات کلیدی:
هرگاه
انسان قربانی بی عدالتی شود می کوشد تنها باشد نا دیگران متوجه رنج وعذابش نشوند
این عمل
هم خوب است وهم بد.
این که
انسان اجازه دهد جراحات قلبش به آرامی مداو شوند یک مقوله است واین که در تمام مدت
گوشه عزلت بر گزیند تا مبادا دیگران به ضعفش پی ببرند مقوله دیگر.
دورن هریک از ما
فرشته و شیطان است که صدایشان بسیار به هم شباهت دارد هرگاه با مشکلی روبرو می شویم شیطان می کوشد با
حرفهایش به ما تلقین کند که آسیب پذیر هستیم فرشته می کوشد به قابلیت های مان
بیندیشیم وهمیشه برای راهنمایی مان قالب فردی دیگر ظاهر می شود تا حرف هایش را از
زبان او به ما بگوید
کلمات کلیدی:
دوستی پرسید چگونه
می توانم عشق بورزم که مرا دوست داشته باشند ؟
گفتم هیچ
چیزی فراتراز عشق وجود ندارد وهمان است که دنیا را به چرخش در آورده وستارگان را
از سقف آسمان معلق نگاه میدارد.
گفت این
را می دانم اما چطور می توانم بدانم که عشق من بزرگ وکافی می باشد .
گفتمش سعی
کن بدانی که آیا خودت را تسلیم و واگذار می کنی ویا از هیجانات فرار می کنی . اما
هرگز چنین سالاا تی نپرس برای اینکه عشق بزرگ است ونه کوچک .
عشق فقط
عشق است
نمی توان
احساسات را همانند درازی جاده ای اندازه گرفت اگر شما این کار را انجام دهید همیشه
خودتان را با آن چیزی که برایتان تعریف می کنند ویا با ان چیزی که انتظارش را می
کشید مقایسه خواهید کرد وبا این ترتیب همیشه و در همه حال مشغول شنیدن داستانی
خواهید بود
کلمات کلیدی:
ترم دوم دانشگاه
همزمان با شروع برگ ریزان وسردی هوا آغاز شده بود دانشجویان سال دوم رشته حسابداری
خوشحال از اینکه با موفقیت ترم کذشته را پشت سر گذاشته بودند یک بار دیگر گرد هم
آمده بودند اما جای مهناز خالی بود او دختر بسیار درس خوانی بود که همیشه ارزوهای
بزرگ ودست نیافتنی صحبت می کرد شاید هم برای رسیدن به ارزوهایش بود که با تلاش
چشمگیر درس می خواند در این میان کم کم حس رقابت وکسب نمرات بالا برایش به یک مشکل
اساسی تبدیل شده بود . اگر یک همکلاس او نمره ای بالاتر می گرفت خودرا بسیار سر
زنش می کرد به همین خاطر گوی موفقیت وشاگرد اولی برایش کابوس شده بود روزها وشب ها
با حبس کردن خود در خانه سعی می کرد درس هایش را مرور کند تمام جمله های کتابش را
حفظ می کرد اما باز هم فکر می کرد چیزی بلد نیست با اینکه ترم گذاشته را بانمرات
عالی پشت سر گذاشته بود اما پیوسته فکر می کرد که در درس خواندن سهل انگاری کرده
است همین موضوع اورا بیشتر عصبی می کرد تا جائی که دختر سر زنده وشاداب که هرروزبا
یک دنیا آرزو خانه را برای رفتن به دانشگاه ترک می کرد ناگهان دختری گوشه گیر
وافسرده شده بود پدر ومادر مهناز که با مشاهده وضعیت روحی وروانی دخترشان بشدت
نگران شده بودند اورا نزد روانپزشک بردند .تمام بررسی ها ومشاوره های پزشکی از
افسردگی مهناز حکایت داشت به همین خاطر پزشکان برایش دارو تجویز کرده بود .از آن
پس حال مهناز پس از مصرف دارو کمی بهبود یافت اما گاهی وقت ها افسردگی شدید سراغش
می آمد پس از کمی مصرف دارو
حالش خوب میشد .
تااینکه چند هفته قبل از امتحانات برای اینکه از شر فکر وخیال های بیهوده رها شود
غافل از اینکه قرص ها اختلات شدیدی در بدنش ایجاد کردند ودقایقی بعد که مادرش به
اتاقش رفت ناگهان شوکه شد ونفس های مهناز به شمارش افتاد بود بلافاصله شماره
اوژانس را گرفت وکمک خواست چند دقیقه ای نگذاشته بود خودشان را به بالین مهناز
رساندند ونخسیتن معاینه ها حکایت از مرگ او را داشت اما امداد گران جوان همزمان با
امید دادن به خانواده دختر به انجام عملیات مشغول بودند پس از یک ساعت تلاش بر روی
او وبا آمدن گروه دوم که به تجهیزات بهتری داشتندد به سرمریض آمدند پس از اینکه
آثار حیات در او دیدند اورا در بهترین بخش بیمارستان شهر که امکانات بیشتری داشت
بستری کردند تلاش فراوان امدادگران جوان با عث شد زندگی دوباره به مهناز بدهند
وبعد از مدتی توانست سلامتی خودش را بدست اورد اگر کمک ومساعدت وبه موقع امدن
امدادگران نبود اینک مهناز دراین دنیا نبود
کلمات کلیدی:
یک دوست می خوام راز
دار رازها باشد
یک دوست می خوام که
خیلی مهربان باشد
خیلی خیلی مهربون که
بتونم غم وغصه رو باهاش در میون بذارم
یک دوست که نارو
نزنه . دورغ نگه وبد ادم رو نخواد
دوستی که موفقیتها
وپیروزهات مدیون راهنمایهای اون باشد
دوستی که با خاموشی
سکوتش درسهای بزرگی به آدم می ده
دوستی که کوچکترین
انتظاری ندارد واسه خوبیهاش
هرگز منت سرت نمی
زاره
کلمات کلیدی: